مختار بابا
سلام عشششششششششق مامان شما وقتی تو دلم بودی بابایی کارش دیدن مختار نامه بود... دیگه همه به دیدنهای بیییییییییش از حدش عادت کرده بودن... کارش هم این بود که کنترل به دست تو کانالهای مختلف استانی دنبال مختار نامه بگرده... یه کانال اوایلشو نشون میداد...یه کانال اواسطشو ...یه کانال هم اواخرشو...و... اما بابایی هیچ کدومو از دست نمیداد ...منم نمیدونم چرا اصلا گیر نمیدادم بهش و با بی میلی همراهش میشدم دیگه همه میگفتن ...اگه بچتون پسر بود حتما اسمشو میذاشتین مختااااااااااار خلاصه تا شما بدنیا اومدی و بعد چند ماه گفت میخواد برات شمشیر بخره تا مث مختار دلیر شی منم نذاشتم و امااااااااا از شانس بدم چند روز پیش تو پارکینگ یه شمشیر ...